حماسه 9 دی ، یوم الله
حماسه نهم دی معجزه الهی که چشم فتنه را کور و فتنه گران را رسوا نمود از مصادیق برجسته و بارز دستور قرآنی (( فذکر به ایام الله )) است .
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) درباره حماسه 9 دی می فرمایند :
نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست، بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده های الهی تبیین شود. هیچ کس نگوید من تکلیفی ندارم، من مسئولیتی ندارم، مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیاییم توی خیابان راه برویم، در هرکاره ای که هستیم احساس مسئولیت کنیم
انتخابات 22 خرداد 88 ، هشت ماه فتنه و حماسة عظیم نهم دی از زوایای گوناگون نیازمند تحقیق و تبیین است. قطعاً هر چه بیشتر و عمیق>تر این صحنه>های قدرت نمایی انقلاب اسلامی کاویده شود، واقعیتهای بیشتری روشن، و زمینه>های درس پذیری و عبرت آموزی بیشتری فراهم خواهد شد. بین عوامل مختلف پیروزی در این جنگ نرم، ولایت فقیه نقش بی>بدیلی داشت.
گو اینکه شخص مقام معظّم رهبری همواره بر نقش مردم به عنوان عامل تعیین کننده تأکید داشته>اند و حماسة 9 دی نشانگر این واقعیت است، اما تدابیر رهبری و رهبریهای هوشمندانة ایشان از قبل از برگزاری انتخابات تا دیماه 88 سبب برملا شدن توطئه>ها و تزویرها شد. این اقدامات زمینه>های لازم را برای ایجاد بصیرت و قدرت تحلیل مردم از وقایع فراهم ساخت. از این رو بازخوانی اصل ولایت فقیه از دیدگاه کارکردی و نوع تعامل بین مردم با مسئولان در حکومت ولایی از موضوعات مورد نیاز نسل سوم انقلاب اسلامی و دانشجویان است؛ زیرا آیندة این انقلاب و نظام متعلق به آنهاست و درک درست آنان از عوامل اصلی انقلاب اسلامی سبب عملکرد درست آنان و تضمین تداوم انقلاب خواهد شد.
به دلیل محدودیت فضای مقاله و تعهد به بحث مستند از آوردن تحلیل>ها و اطلاعات جنبی پرهیز، و عمدتاً با تکیه بر بیانات مقام معظّم رهبری (مدظلّه>العالی) به تبیین نقش حکومت ولایی در گذر از فتنة 88 پرداخته شده است.
نکته قابل توجه این که اگر چه حکومت اسلامی از آغازین روزگار هجرت رسول>الله (ص) به مدینه>النبی از مباحث اولویت دار آموزه>های اسلامی در قرآن و سیره معصومین(ع) بوده است و در عصر غیبت کبری نیز مورد اهتمام علمای شیعه قرار داشته است و همچنین امام خمینی (ره) با احیاء همه ابعاد آن، نظام جمهوری اسلامی را پایه>گذاری کرد. ما در این مقاله به دنبال طرح مجدد مسائل فقهی و نظری آن نیستیم، بلکه به عنوان یک مورد میدانی در صدد تحلیل کارآمدی آن در عبور از بحران پیچیده فتنه88 می>باشیم.
«طاعتنا نظاما للملة و امامتنا امانا من الفرقه»
خطبة فدکیة حضرت زهرا(س)
1. نوع و جایگاه حکومت در جامعه اسلامی
در اسلام آن قدر که به ولایت توجه شده به هیچ موضوعی توجه نشده است. «لم یناد بشیء مثل ما نودی بالولایه» (حر عاملی،1381،ج1،ص 18). بر خلاف تصور غلط جدایی دین از سیاست در اسلام نه تنها تعارضی بین دین و سیاست نیست، بلکه بیش از هر چیز به سیاست، حکومت و مدیریت و رهبری اهمیت داده شده است و جایگاهش در معارف اسلامی آن قدر مهم است که اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. مرز حقیقی بین اسلام و غیر اسلام، اسلام و کفر، اسلام و جاهلیت، امامت و ولایت جامعه معرفی شده است.
این موضوع، بدیهی است؛ زیرا نخست اینکه چون امام به عنوان انسانی عالم، عادل، با تقوی و راه>شناس، مدیریت و رهبری مردم را بر عهده بگیرد، جامعه را به سوی خدای باری تعالی دعوت می>کند. او کانال و معبری است برای عبور دادن جوامع انسانی و امت اسلامی به سوی کمالات حقیقی انسان> و خدای متعال. در صورتی که اگر مدیر جامعه فردی باشد که عالم و راه شناس و یا عادل و با تقوا نباشد؛ هوای نفس بر وجودش امیر باشد، مردم را به خویشتن دعوت می>کند و از آنان اطاعت، تعهد و وفاداری به خود را می>طلبد.
فرعون می>گوید:«انا ربکم الاعلی». خدای بزرگ شما من هستم و مرا بپرستید. حاکم غیر عادل و ناآگاه، طاغوتی است که به جای راهنمایی بندگان خدای متعال به سوی کمال مطلق، مردم را به بندگی خویش فرا می>خواند. امیر المومنین(ع) دائماً می>فرمود: من نگرانم که امور این امت به دست فاسقان و فاجران افتاده آنان بندگان خدا را به بندگی خویش گرفته، اموال عمومی و بیت>المال را بین خود تقسیم کرده، فاسقان را به عنوان حزب، گروه و تشکیلات خود قرار داده و با صالحان و کسانی که دغدغة اصلاح جامعه را دارند به پیکار بپردازند(نهج>البلاغه،خ98).
دین اسلام بر خلاف ادیان دیگر، که صرفاً در برخی امور و عبادات فردی خلاصه می>شود، همة ساحتهای حیات فردی و اجتماعی را در بر می>گیرد و تحقق دین را در گرو تأسیس امّت اسلامی و اجرای احکام و آموزه>های اجتماعی دین دانسته>اند. طبیعتاً تحقق دین اسلام نیازمند حکومتی صالح و دارای تشکیلات کارامد و قدرتمند است. عرصة قدرت و حکومت، بسیار لغزنده و حساس است و اصولاً تسلط داشتن بر قدرت و صرفاً آن را در استخدام اسلام و اجرای عدالت و حل و فصل امور محرومان و مستضعفان قرار دادن، دشوار است. این کار به جز از افرادی که با پروردگار خویش عهد بسته>اند و بر نفس خود امیرند و علم و آگاهی کافی به حقیقت کارها دارند، ساخته نیست.
مکتب زنده و پویای تشیع و بویژه مراجع و رهبرانش در طول تاریخ به پیروی از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) هیچ حکومت ظالم و مستبدی را بر>نتافته، و همکاری و همراهی با آنان را حرام دانسته>اند. آنان از حضرت شیخ مفید(ره) تا امام خمینی (ره) همة اختیارات حکومتی پیامبر (ص) و امامان معصوم(ع) را برای فقیه عالم و عادل مسلم دانسته، و قیام برای این وظایف را در صورت امکان و فراهم بودن وضعیت ضروری شمرده>اند.
آنچه به نظام سیاسی در اسلام اقتدار زاید>الوصفی داده است و آن را برای تکالیف دینی، اجرای حدود الهی و تعهد به احکام نورانی انسان ساز و عدالت گستر اسلامی موفق می>سازد، نوع تلقی از حکومت و مناسباتی است که بین رهبر و جامعة اسلامی هست. در این نگاه رابطة بین جامعه و حکومت، قراردادی و رابطة وکیل و موکّل نیست. هر چند این امر بدیهی است که جامعة اسلامی، آگاهانه بخشی از امکانات و سرمایه>های خویش را در اختیار دستگاه حکومت قرار می>دهد تا به برنامه>های اجتماعی و پیشبرد اهداف آن بپردازد، روابط در نوع خشک و بی>روح و صرفاً قراردادی خلاصه نمی>شود.
معنای اصلی ولایت، نزدیک بودن دو چیز با یکدیگر است؛ چون دو ریسمان به شدت به هم تابیده باشند و به آسانی از همدیگر قابل جدا شدن نباشند؛ در این صورت در ادبیات عرب به آن ولایت می>گویند. ولایت یعنی ارتباط و اتصال و نزدیکی دو چیز به صورت مماس و مستحکم با یکدیگر. از این رو گاهی ولایت را به معنای محبت می>گیرند که وقتی دو نفر نسبت به یکدیگر محبت داشته باشند، جدا کردنشان از یکدیگر ناممکن است(مقام معظّم رهبری،7/2/76). قطعاً عشق و علاقة رهبر نسبت به مردم بیشتر از مردم نسبت به اوست.
در حکومت اسلامی آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و کسانی که حکومت بر آنان در اختیار اوست، ارتباط، اتصال و پیوستگی جدایی ناپذیری از هم دارند. فلسفة سیاسی اسلام و مسئله حکومت در اسلام بر اساس چنین تعبیری تبیین و تفسیر می>شود. اگر رابطة حاکمان و مردم چنین نباشد، معنای ولایت تحقق نیافته است. اگر این رابطه با خوف و ترس همراه شود با ولایت که بر محبت و علاقه مبتنی است تعارض دارد. همان طوری که خدای متعال درباره پیامبر(ص) می>فرماید: «بَعَثَ مِن اَنفُسِهِم» یا «بَعَثَ مِنهُم»، پیامبر (ص) از خود مردم مبعوث شده است در حکومت اسلامی افراد جامعه، محور مناسبات سیاسی به شمار می>روند و همه چیز، مردم است.
مردم هستند که مصالح شخصیت و خواست آنان به حساب می>آید. حتی پیامبر(ص) آن قدر نگران مشرکان است که هر آن ممکن است قالب تهی کند که قرآن به آن حضرت هشدار می>دهد. در چنین وضعیتی حقیقت ولایت الهی متجلّی می>شود. امیرالمؤمنین (ع)، که مظهر تام و مصداق کامل ولی>الله>الاعظم است در هیچ برهه و دوره>ای از حیاتش اتصال و ارتباطش با مردم تضعیف نشده است؛ آن چنان ارتباط عمیقی هست که حتی وقتی حد شرعی را بر کسی جاری می>کند و خون از دست آن فرد می>چکد در پاسخ به منافقی که می>خواهد او را نسبت به امیرالمؤمنین(ع) بدبین کند با شور و حرارت پاسخ می>دهد که او مولای من و جان من است.
او حد بر من جاری ساخت تا اینکه مرا از عذاب سخت و دردناک الهی در روز حساب برهاند(مقام معظّم رهبری، همان). آنچه سبب چنین پیوند عمیقی می>شود، نوع تعریفی است که در فرهنگ اسلام از رهبر جامعة شده است. شخصی که خود مظهر کمالات انسانی، و همة همّ و غمّ او تعالی و سعادت جامعة بشری است. او با اخلاص، آگاهی و بصیرت مردم را به سوی خدا دعوت می>کند نه به سوی خود. او سنگ راه خدا نیست بلکه کانال اتصال و ارتباط انسان>ها با کمالات والای انسانی و الهی است.
از این روست که امام خمینی(ره) پس از ده سال امامت و رهبری(در زمانی که جامعه گرفتار مشکلات متعدد و طاقت>فرسای انقلاب و جنگ تحمیلی بود، هزینه>های سنگینی در مبارزه با استکبار پرداخته بودند در عین حال) شور و هیجانی که در رحلت آن مرد الهی و بدرقه با او نشان دادند، بسیار شگفت آور تر از آن استقبال تاریخی 12 بهمن 57 بود.
البته حکومت اسلامی و رهبر جامعة اسلامی هم چنانکه دوستان شیدا و شیفته>ای دارد، دشمنان آشتی ناپذیری نیز دارد؛ زیرا عهد خدشه ناپذیر رهبر جامعة اسلامی با خدای متعال برای اجرای عدالت اسلامی و رفع ظلم، ستم و محرومیت، گروه>های زیاده>خواه و قدرت طلب را به واکنش وا>می>دارد. امام خمینی(ره) خط صریح و روشن انقلاب اسلامی را با بیان اسلام ناب، اسلام پابرهنگان،اسلام محرومان و مستضعفان در برابر اسلام امریکایی، اسلام سرمایه>داری و اسلام مرفهان بی>درد، ترسیم فرمود.
چنین تلقّی از اسلام و هدف>گذاری برنامه>های انقلاب اسلامی ظرفیتی ایجاد می>کند که نه تنها الگویی برای ملّتهای مسلمان، بلکه الگوی همة محرومان و مستضعفان جهان در برابر استکبار و نظام سرمایه داری غرب شده است. حضرت زهرا (س) می>فرماید: «العدل تنسیقا للقلوب» (خطابة فدکیه). قلب محرومان به الگوی عدالت خواهان متمایل شده است از این رو جبهه>ای به گستردگی استکبار و نظام سرمایه>>داری در برابر مردم انقلابی و رهبر انقلاب گشود. توطئة اسلام هراسی، ایران هراسی و انواع کینه و دشمنی>هایی که از سوی استکبار و صهیونیست جهانی ضد انقلاب اسلامی صورت می>گیرد به دلیل هراسی است که از عدالت اسلامی و برنامه>های ضد ستم تدوین شده در نظام جمهوری اسلامی دارند.
راهی که مردم انقلابی ایران در پیش گرفته>اند، سخت است که باید با سخت>کوشی، استقامت و پایداری و مبارزة خستگی ناپذیر طی شود.
از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون پیشرفتها و موفقیتهایی که در جامعة ایران به دست آمده با وجود توطئه>ها، کار شکنی>ها، تحریمها و هزینه>های سنگینی همراه بوده است که از سوی استکبار وهم پیمانانش بر مردم ایران تحمیل شده است. بدون تردید نوع ارتباط و اتصالی که بین مردم و ولایت فقیه هست، رمز اصلی غلبه بر همه توطئه>ها و فتنه>ها بوده است.
هنوز فراموش نشده است که برخی دولتمردان در برهه>هایی از تاریخ انقلاب اسلامی تحت فشارهای استکبار جهانی تا آستانة برافراشتن پرچم سفید تسلیم پیش رفته>اند. ترس از تجاوز پس از اشغال عراق و تسلیم در برابر فشارها در مسئله انرژی هسته>ای از این قبیل بوده است. در این موارد ایستادگی رهبر انقلاب اسلامی و حمایت>های بی دریغ مردم مقاوم ایران به خنثی سازی توطئه>ها انجامیده است.
2. امتحانی بزرگ
فتنة 88 از سخت>ترین مرحله>هایی بود که در مسیر مبارزه با استکبار، مردم بصیر، وقت شناس، مؤمن و انقلابی ایران پشت سر گذاشتند. فتنه>ای که نخست یکی از بزرگترین حماسه>های انقلاب اسلامی، بلکه بزرگترین حماسة مردم سالاری و دموکراسی(یعنی حضور 85 درصدی مردم ایران در انتخابات 22 خرداد88) را با شعار تقلب هدف قرار داد و در فضای غبار آلود فتنه انسجامی بین عوامل داخلی فتنه و دشمنان منطقه>ای و غربی ایجاد شد. اصل مترقی و ضد استکباری ولایت فقیه و حتی در نهایت، قیام عاشورا (که به عنوان بزرگترین قدرت نرم جمهوری اسلامی است) را هدف قرار دادند.
بررسی حوادث 8 ماهة خرداد تا دی ماه 88 نشانگر تیز بینی، صبر و مقاومت، کنترل بحران و رهبری و هدایت جامعه تا محو و رفع فتنة خطرناکی بود که پایه>های اصلی نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده بود؛ آنچنان وضعیت خطرناک بود که مقام معظّم رهبری، آن را جنگ نرمی نامید که دانشجویان، افسران این میدان، و استادان، فرماندهان آن هستند.
ایستادگی و مبارزه در میدان جنگ نرم به مراتب سخت>تر از جنگیدن در سنگرهای نظامی است؛ زیرا آنجا دشمن رویاروست و براحتی قابل شناسایی است. اما در میدان جنگ نرم، تفکیک دوست از دشمن و دشمن شناسی نیازمند بصیرت به عنوان چراغ مه>شکنی است که در فضای غبار>آلود بتواند دوست و دشمن را درست ببیند.
حماسة عظیم نهم دی، تیر خلاصی بود که چون مردم، فتنه را خوب دیدند و شناختند به قلب آن شلیک کردند. حماسة نهم دی ماه، تفسیری شد از آیة شریف 17 سورة رعد که می>فرماید:
«اَنزَلَ مِنَ السَّماء ماءً فَسالَتْ أدویهٌ بِقَدَرِها فَاحتَمَلَ السَّیلَ زَبَداً رابیاً و ما یُوقِدون علیه فی النّار ابتِغاءِ حلیهٍ أو مَتاع زَبَدٌ مِثلُه کَذلِکَ یَضرِبُ اللهُ الحقّ و الباطِل فَامّا الزَّبد فَیَذهَبَ جُفاءً و امّا مایَنفَعَ النّاسَ فَیَمکُثَ فی الارضِ کذالِک یَضرِبُ اللهُ الأمثالَ».
«خدا از آسمان آبی نازل کرده است که در هر رودی به قدر وسعت و ظرفیتش سیل آب جاری شد و بر روی سیل کفی برآمد چنانکه فلزاتی را نیز که برای تجمل و زینت یا برای اثاث و ظروف در آتش ذوب می>کنند، مثل آب کفی برآورد، خدا به مثل این برای حق و باطل مثال می>زند که آن کف به زودی نابود می>شود و اما آن آب و فلز که به خیر و منفعت مردم است در زمین باقی ماند. خدا مثل آنها را برای فهم بدین روشنی بیان می>کند».
حماسة ملی حضور 85 درصدی مردم در 22 خرداد 85 باران رحمتی بود که همة ظرفیتهای ملّت را همچون رودهایی خروشان مملو ساخت. این توفندگی هشت ماه جریان داشت؛ در طول این هشت ماه آنچه به عنوان کف بر روی آب انباشته شد به مرور تحلیل رفت تا در نهم دی، با سیل خروشان ملّت ضمن برطرف شدن کف، دریای زلال انقلاب اسلامی آرام گرفت؛ این حوادث همچون بوتة ذوبی بود که سنگ معدن انقلاب را در درون خود ذوب کرد و ناخالصی>های آن را برطرف ساخت تا انقلاب اسلامی بتواند خط خود را در برابر استکبار و اسلام سرمایه>داری و امریکایی شفاف سازد و ملّتهای تحت ظلم و ستم دوباره امیدوار شوند و به مطالبة حق خویش در برابر ستمگران و مستبدان دست نشانده استکبار بپردازند.
حماسة نهم دی ماه، نشان داد که همچنان نظام ولایی برآمده از انقلاب اسلامی، تنها نظامی است که توانایی ایستادگی در برابر زورگویی>های امریکا و هم پیمانانش را دارد.
3. رهبری و مدیریت بحران
مقام معظّم رهبری (مدظلّه>العالی) در طول مسئولیت خطیر خویش همواره با تشخیص بموقع پدیده>های بحران>زا و ترسیم راهبرد>های مناسب رویارویی با آنها نقش ویژه>ای در پیشبرد نظام به سوی اهدافش داشته است. وی با شمّ مدیریتی، شجاعت، سرعت عمل، مهارت کافی و قدرت خطرپذیری تدابیری را اندیشیده> که توانسته >است مانع از شکل>گیری عوامل و پدیده>های بحران>زا شود (کرامتی، 1390، ص268).
با وجود این، جامعة انقلابی با توجه به دشمنان آشتی ناپذیرش همواره با دو نوع بحران رویارو بوده است:
الف) بحرانهای خفته: بحرانهایی که عمدة شرایط برای بروز را دارد. تنها غفلت، سوء تدبیر و یا محرّک خارجی می>تواند آنها را از حالت خفتگی به مرز انفجار برساند.
ب) بحرانهای جسته: بحرانهایی که تمام مراحل بروز را طی کرده و به پدیده>ای اجتماعی تبدیل شده است(همان).
هر چند وسیعترین نقش رهبری انقلاب در پیشگیری از حوادث و بحرانها بوده و هست به دلیل حساسیت بحرانهای جسته، نقش رهبری در مهار این بحرانها و به سلامت گذرانیدن جامعه و نظام از چنین مراحل سرنوشت>سازی بیشتر مورد توجه بوده است.